پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

رنج نامه قسمت دوم

همانطور که در نوشته اول توضیح دادم سیستم امنیتی رژیم با خانواده هایی که به کشور آمریکا رفت و آمد دارند یا بستگان نزدیکشان در آن کشور زندگی می کنند فوق العاده حساسیت دارد.مخصوصا اگر آن خانواده یا اطرافیانشان جزو قشر انقلابی و مسجد برو باشند یا پایشان را در نهادهای انقلابی یا حتی نظامی بگذارند که دیگه خیلی بدتر تحت رصد قرار می گیرند.اینجاست که رژیم آن خانواده را به چشم نفوذی و جاسوس می نگرد و به عنوان یک پروژه  جاسوسی تعریف می کنند .یعنی شما را به مثابه شخصی می پندارند که قصد نفوذ در ارکان حکومت را داری و می خواهی رهبر رییس جمهور مصلحت و شورای نگهبان و مجلس و نیروهای مسلح و امثالهم نفوذ کنی و تخریب کنی و ترور کنی و اطلاعات را به دشمن ارائه بدهی.در این وضعیت حکومت کاملا شما را تحت رصد قرار می دهد و تحت تعقیب مراقبت قرار می گیری و حتی ممکن است داخل منزلت هم تجهیزات شنود و جاسوسی نصب کنند. البته اگرحساسیت خاصی ایجاد بشود یا نکته مهمی باشد.  خوب همانطور که در قسمت قبل توضیح دادم خانواده من هم با بستگان نزدیک که در آمریکا زندگی می کردند و هر چند سال یکبار به ایران می آمدند ارتباط فامیلی و رفت و آمد و احوال پرسی داشتند.غافل از اینکه نظر حوکت در این است که تو جاسوس و نفوذی هستی و هر چه بیشتر پایت در نهادهای انقلابی بگذاری با تو به گونه ای انگار رفتتار می شود که با زبان بی زبانی می خواهند بگویند برو گمشو اینقدر به سوی ما نیا اینقدر آویزون نباش برو دنبال کار و زندگی خودت نمیخواد انقلابی باشی. برو گمشو.
خوب  من با این اتقاقاتی که در طول سالیان گذشته برایم افتاده است تصور می کنم که از اول انقلاب  رژیم با افراد و خانواده هایی از انقلابیون (مثل ایثارگران شهدا بسیجیان پاسداران کارکمندهای دولت بانکها بیمه شهرداری ها وزارت خانه ها و خلاصه جاهاییکه با حکومت و دولت ارتباط می یابد) که فامیل نزدیک در آمریکا دارند یا  با نظام زاویه پیدا می کنند  از صفر تا 180 درجه به اینصورت رفتار می کند که:
اول سعی می کنند تا شخصیت آن فرد یا خانواده را تحقیر و توهین کنند یعنی با این استدلال که چون آن فرد یا خانواده دیگه از حکومت مقدس طرفداری نمی کنه یا انتقاد می کنه یا عناد پیدا کرده  از تکنیک های امنیتی استفاده می کنند   کی از این روش ها تکنیک مهره چینی ( قرار دادن مهره زاغزن مهره مزاحم مهره رقیب)است یعنی در اطراف آن فرد یک فرد دیگری را قرار می دهند که از او تونمندتر باشد از همه نظر علمی جسمی فن بیانی قدرت بدنی قد و هیکلی و .... 
تا فرد دچار سرخوردگی و یاس شود و تحقیر شود.
یا مثلا یک خانواده شرور را در اطراف آن خانواده ساکن می کنند تا با شرارت کردن باعث اذیت و آزار روحی و روانی  طرف مقابل شود. یا مثلا در قالب یک معامله صوری سرت کلاهمی گذارند تا زندگی ات به فنا برود و چند سال از عمرت را در کلانتری و دنبال پرونده در دادگاهها و دادسرها بدوی و دهنت سرویس شود. اصطلاحا توی دست اندازهای زندگی می اندازند.
با این توضیحات مجددا   به مسئله خودم برمی گردم .
همانطور که در رنج نامه اول هم نوشتم از همان دوران کودکی ما به عنوان یک خانواده مسجد برو نمازجمعه برو بسیج برو  راه پیمایی برو تحت رصد حکومت بودیم ولی چون ساده و اوسگل بودیم متوجه نبودیم.در دوران مدرسه  همیشه این مهره ها در اطرافمان بودند و باعث اذیت و آزار روحی و حتی جسمی (کتک خوردن)من بودند. خوب ما شاگرد زرنگ مدرسه هم بودیم و به نوعی نخبه محسوب می شدیم.
در قسمت های بعدی مسایل دیگر را توضیح خواهم داد .
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.