ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
یادمه در بین اموزش همان جوانی که فوق لیسانس فیزیک بود امده بود و از گروهان سوال میکرد که چه کیی با سهمیه بسیج استخدام شده؟!نمیدونم هدفشون از این کار چی بود ولی یکی نیست بگه اخه بی شعورها من یو سال این همه سابقه بسیج دادم سابقه فعالیتهای قرانی دادم این مدارک گزینش اینها ررا به تخم خودش هم حساب نکرد و من را استخدام نکرد تا وقتیکه یک نفر پیدا بشه و سفارش کنه تا پرونده به جریان بیفته حالا این افرادی که استخدام شدن اصلا دو روز سابقه بییج هم ندارن و همه با سفارش استخدام شدن.حالا الان که اومدن تو سازمان اصرار دارن که کی با سهمیه بییج امده خوب این یک تعارض خیلی بزرگ هست.تازه بعدها هم که دوره اموزش تمام شده بود حکم من را در جایی زده بودند که با محل زندگی ام فاصله زیادی داشت یعنی دستمزد این همه فعالیت در بسیج این بود که باید کونت پاره میشد و کله سحر از خونه بیرون میزدی تا به موقع سر کار برسی ،
یادمه یک مغازه ای در محله نازی اباد بود که وقتی مشتری وارد مغازه میشد و میخواست لباس قیمت بگیره ، فروشنده یک اینه قدی بزرگ را جلوی درب مغازه میکشید و راه برگشت مشتری را میبست تا از این طریق مشتری را معذب نماید یا محدود نماید یا به نوعی تو رودربایستی قرار دهد و یا بترساند که مشتری مجبور بشود بالاخره یک جنسی را بپسندد و بخرد.حالا رژیم هم درست شبیه همان کار را با قشرهای مختلف مردم می کند و مردم را جوری کنترل و مدیریت کند که شما در راستای حفظ قدرت حکومت مرکزی هدایت و کنترل شوی و در صورت لزوم بتواند شما را با اهرم های خاصی سرکوب شخصیتی نماید.
من هم فهمیدم که چرا حکم محل کار من تا این حد از محل زندگی ام دور بود چون حکومت از این طریق میخواهد بگوید که اگر واقعا به رژیم جمهوری اسلامی و سیستم اخوندی اعتقاد داری باید در بسیج و یا سپاه جذب میشدی و حالا که در نیروهای دیگر امدی باید هرروز راه دوری بروی تا کونت پاره شود.خوب من واقعا در ان سنین اصلا این چیزها را متوجه نمیشدم و بیشتر به عنوان یک شغل و کار که بتوان از ان پول دراورد به ان نگاه میکردم و درک ایدئولوژیک نسبت به شغل ها نداشتم و الان بعد از سالها تازه متوجه میشوم.رژیم جمهوری اسلامی کاملا مردم ایران را با زبان دروغ و تعارض مدیریت می کند و اگر کسی بخواهد این چالش دروغ و تعارض را تو زمین حکومت برگرداند با عصبانیت کارگزاران حکومتی مواجه می شود.و از همه بدتر اینکه از نگاه حکومت امثالرما که بستگان نزدیک خارج از کشور داریم نفوذی و عامل دشمن محسوب می شویم و با غضب بیشتری نسبت به سایرین مواحه هستیم.
همسر من قبل از ازدواج با من حدود هشت سال در یک شرکت وابسته به نیروهای مسلح کار میکرد و هر روز بین پنجاه تا صد نفر و گاهی تا صدو پنجاه نفر را انجام میداد ولی بعد از ازدواج با من فقط به خاطر اینکه اقوام من که بعضی هاشون خارج از کشور بودن و تماس می گرفتن و راهنمایی میخواستن ،سازمان محترمانه همسر من را در وضعیتی قرار داد که خوذش با خواسته قلبی خودش کارش را رها کند.به این صورت که اول مییر کارش را نسبت به منزل دور کرد و بعد هم در محل کار جدید جلوی درب توالت یک میز و صندلی به او دادند تا شخصیتش را تحقیر کنند و بعد هم انقدر کار سرش ریختند تا خسته شود و با اینکه کار کردن را دوست داشت خودش کارش را رها کند و خانه نشین شود و این هم دستمزد این رژیم برای فردی که با صداقت این همه کار کرده انوقت چند تا خانم بی ادب بی تربیت بچه نظامی که کار ارباب رجوع را به کسشون حواله می کنند و سر کار دایم دنباله قصه تعریف کردن و کارهای متفرقه هستند و تازه یک مدرک تخمی هم از این دانشگاههای درجه سه و چهار زورکی گرفتن بایستی جای خوب کار کنند با اضافه کار کامل و یک پرس غذای اضافه واسه خانوادشون هم ببرن و اون مدیر بالادستی هم به کیرش نیست که تو سیستم ژیر دستش کی خوب کار میکنه و کی از زیرکار دررو هستش واقعا ادم حالش به هم میخوره از این مدیریت پاسدارها و نظامیها .اخرش همسرم با گریه و دلخوری کارش را رها کرد.