پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

قلاده های طلا

فیلم قلاده های طلا از تلویزیون پخس شد به نظر من اینکه حادثه ای نظیر این را گردن معدود افراد بیندازی و القا کنی که اینها اجیر شده دشمنان هستند و از روی دشمنی با نظان جمهوری اسلامی دست به این اقدام ها زده اند کمی ساده اندیشی است. همانطور که در نوشته های قبلی ام گفتم شما در تحلیل مسائل ایران همیشه باید نقش دستهای پنهان را در نظرداشته باشید

به نظر من زمان انتخابات افرادی از جناح های سیاسی ایران با دستهای پنهان کشورهای ابرقدرت بلوک شرق و غرب مذاکره می کنند که مثلا اگر ما در ایران روی کار بیاییم چه امتیازات و منافع ی را برای کشورهای شما در نظر می گیریم.شما در رسانها و مطبوعاتتون چه بنویسید و چه تبلیغات کنید و امثالهم. مثلا خاتمی با بمیاد سورس صحبت می کنه و احتمالا احمدی نژاد و دوستانش هم با دستهای پنهان بلوک شرق مذاکره می کنند.و بالاخره احتمالا طبق مصلحت دستهای پنهان ایران یا دنیا احمدی نژاد برنده می شود. خوب همین دستهای پنهان بلوک شرق قیمت نقت را برا احمدی نژاد بالا بردند و او هم تا توانست کالا از بلوک شرق وارد کرد و پول تو جیب روس و چین ریخت.این انتخابات صرفنظر از رقابت داخلی یک رقابت بین بلوک شرق و غرب است و دستهای پنهان آنها. به نظر من در کشورهای دیگه مثل آمریکا هم افراد پشت پرده ای هستند که برای اوباما و کری و دیگران جهت دهی می کنند. حالا در این دوره چه منافعی برای بلوک شرق و غرب درنظر گرفته شده و داریم به آنها سود می رسانیم خدا می داند. همین الان هم کلی از پولهای کشور ما در بانکهای انگلیس نگهداری می شود و آنها با این پولها مملکتشان را آباد می کنند.

سربازی

تلویزیون داشت درباره سربازی و اینکه جوانان با رفتن به خدمت سربازی مرد می شوند صحبت می کرد.من فکر می کنم سربازی عملا هیچ تاثیری در مرد شدن افراد ندارد.وسایل همدیگرو می دزدند. پول همدیگرو می دزدند. عمرت تلف میشه. از زندگی عقب میفتی. به شخصیتت توهین میشه.وقتی سربازیت تموم میشه عملا هیچ اتفاق خاصی تو زندگی و اعمال و رفتارت نیفتاده تازه اگه معتاد نشی یا سوء سابقه پیدا نکرده باشی که خیلی باید خدا را شکر کنی.من تازه فهمیدم که در مملکت ما مجلس دولت و خیلی نهادها نماشی و مملکت رو دستهای پشت پرده اداره می کنه حالا این دستهای پشت پرده کی تصمیم بگیرن که برای جوانان این مملکت تصمیم تازه ای بگیرن خدا می داند.جایی که من سربازی میکردم اصفهانی زیاد بود هم فرمانده و هم سرباز .اصفهانیها اصولا اخلاق و رفتار خاصی دارند اگه بهم دیگه بیفتن که بسیار بی رحم میشن نسبت به دیگران .از فرمانده ها که براتون بگم رفتارشون با سایر فرمانده ها بسیار توهین آمیز بود جلوی سرباز ها به سایر فرمانده ها که اصفهانی نبودن توهین میکردن . و فقط دنبال یک بهونه بودنتا آنها را عزل کنند و یک فرمانده اصفهانی جایگزین کنند. برا مراسم هاشون جلوی مقام های بالاتر کلی شیرینی و میوه می خریدن و دو لوپی می خوردن  ولی برا رفاه سربازان دو زار هم خرج نمی کردن. در اتاق هاشون رو باز میگذاشتن و بافامیلاشون  بلند بلند اصفهانی صحبت می کردند خوب تلفن مفت داشتند .غذای مونده ظهر شام برا سرباز ها درست می کردند بصورتی که در هفته چندین نفر مسموم می شدند.صبحانه که به بعضی ها نمی رسید .نظارت بر لوحه نگهبانی صفر بود یکی دره بار نگهبانی میگذاشتن یکی دیگه یک بار هم نگهبانی نمیداد. دیگه.سربازای اصفهانی هم که تو خایه مالی و زیرابزنی نظیر نداشتن.وقتی تو جمع میومدن واسه اینو اون میزدن مثلا میخواستن بگن مردمی هستیم مثلا می گفت اون ان رومی بینی تادیروز سروان بوده یک دفعه شده سرهنگ. اویکی ان رومی بینی دیر میاد زود میره اضافه کارش فلان بچش فلانه. آقا همچین که یارو سرهنگه میومد انگار دیگه بقیه سربازا رو نمی شناخت بلند میشد بدو می رفت طرفه سرهنگه سلام جناب سرهنگ این بچه ها پشت سرتون یه حرفهایی میزدند خوب چی می گفتن اصفهانی هم شروع می کرد بهگفتن فلانی گفته اینجوری اون یکی گفته اونجوری خلاصه جمله به جمله نقل قول می کردند تمام رفتارها حرکات سکنات سربازارو نقل قول می کردند. اگه سربازی دو روز می رفت مرخصی میرفتن کفشهاشو بر میداشتن  پرت می کردن وسط بیابون. افسر نگهبان رو تنهایی گیر میاوردن میریختن سرش میزدن.هنر اصفهانی تفرقه انداختنه. ااین سرباز اصفهانیها فقط دنبال این بودن که بین بقیه تفرقهبندازن و همه رو با هم دشمن کنن. بعد اسمشو میذارن مدیریت.سرباز دیگه ای فحش خواهر مادر به اینا میدادن. میگفتن ریدیم تو اون لهجه ریدیم تو اون شهرتون حرومزاده ها.این سربازهای اصفهانی همه رو خسیس خطاب می کردن و میگفتن که موقع پایان خدمت باید شیرینی بدید بعد وقتی خودشون خدمتشون تموم شد ما فکر کردیم رفتن مرخصی بعد فهمیدیم اینها شیرینی که ندادن شکلات هم ندادن اصلا خداحافظی هم نکردن و رفتن.

تجربه خرید یک دوربین عکاسی

قبل از اینکه یک دوربینعکاسی بخرم درباره آن تحقیق کردم قیمت ها را پرسیدم و از گارانتی و نمایندگان آن تحقیق کردم.ولی وقتی برای کسب اطلاعات بیشتر به جمهوری رفتم دیدم فروشندگان که اکثرا جوانان بودند از کوچکترین نکات استفاده می کردند تا مشتری را نسبت به دوربین با گارانتی دیگران بدبین کنند و بتوانند کالای خود را با قیمت خودشان به مشتری بفروشند. جملاتی مثل تعویض باتری و شارژر توسط دیگر فروشندگان ، قاچاق بودن دیگر دوربین ها،احتمال زیاد معیوب بودن دیگر دوربین ها،عدم کیفیت لنز ها،جنس دسته دوم و سوم بودن دیگر فروشندگان،خلاصه یک جوری از این نکات برای به شک انداختن مشتری استفاده می کنند که نمی دونین.حالا من که دوربینم رو خریدم و از کیفیت و قیمتی هم که گرفتمراضیم چونتحقیق کردم ولی چند تا نکته ای که من بهش رسیدمرو خدمتتون تقدیم می کنم:

این دوربین ها همشون توسط یک مبدا وارد کشور میشه و بین شرکتهای مختلف تقسیم میشه برای فروشمنتها برای اینکه مشنریان با سلایق مختلف تحریک بشوند برای خرید این حاج آقاهای کله گنده از تکنیکهایمختلفی برای فروش بهره می گیرند اول همین ایجاد شرکتهای مختلف  دوم دادن قیمتهای متفاوت سوم اقدام به ایجاد شایعه مبنی بر باکیفیت یا بی کیفیت بودن دوربین ها و سایر شایعات تا مشتریان را به خرید با قیمت بالاتر تحریک کنند.چهارم تشویق به استفاده از گارانتی مرغوبتر 

خلاصه اینو بگم که شما دوربین رو با هر قیمتی بخرید بدانید که این دوربین توسط یک مبدا خریداری و وارد کشور می شود و پول این مردم در نهایت تو جیب یک مبدا می رود.من فکر می کنم. این جوانانی هم که به عنوان فروشنده در این مغازه ها بکارگیری می شوند احتمالا یک حقوق ثابت دارندو هرچه قدر هم که کالا بفروشند به ازای هر فروش درصدی به آنها داده می شود.

یک برداشت دیگر

من فکر می کنم که یک سازمان اطلاعات جهانی مانند یک مجموعه مرجع وجود دارد که خیلی از مسائل را در دنیا مدیریت می کند مثلا جنگ و صلح  در کشورها یا وضعیت اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی و ...در هر کشور  و مجموعه های اطلاعاتی در هر کشور خواسته یا ناخواسته تحت سلطه او مدیریت می شوند.من تصور می کنم که در دنیا یکسری نهادها مانند سازمان ملل و انواع کنفدراسیون ها و نهادهای حقوقی بین المللی وجود دارند لکن این ظاهر قضیه است و در باطن یک مجموعه مرجع اطلاعاتی  در بطن اینها نهفته است که خیلی چیزها در به صورت نامحسوس مدیریت می کند  و تاثیر می گذارد.حتی در کشور خود ما هم من تصور می کنم که اینچنین است شما در ظاهر یکسری  وزاتخانه ، سازمان ، شرکت ،مجلس، حفاظت عقیدتی بازرسی اداره کل  و شخصیتهای مختلف دارید که در هر موردی به نهاد مربوطه و شخص مربوطه مراجعه می شود ولی در پشت اینها برنامه هایی وجود دارد که شما نمی بینید  و مدیریت می کند و تاثیر می گذارد. این مقاماتی که می بینید این طور مظلومانه تسبیح بدست می گیرند و یقه تقوا می بندند و  روی زمین می نشینند یک ظاهر قضیه است ولی در باطنشان چیزهای دیگری آنها را مدیریت می کند یعنی همان سازمانهای اطلاعاتی مرجع در دنیا آنها را نیز مدیریت می کند.

تحلیل دوم از اتفاقات سوریه و عراق و افغانستان

به نام خدا

در قسمت قبل درباره اینکه دستگاه اطلاعاتی آمریکا  و اسرائیل ریشه حوادث خاورمیانه هستند صحبت کردم. امروز نیز تحلیل ئیگری دراین باره می نویسم.

من سعی کردم تا یک مدل ذهنی از اخبار ی که در رسانه ها و سایتها منتشر می شود برای خودم ترسیم کنم تا بتوانم حوادثی که در آینده نیز درباره آنها خبر پخش می شود تحلیل کنم. اما حقیقتا یک ابهام درباره علت اقدامات آمریکا و اسرائیل برای من وجود دارد:

آیا آمریکا و اسرائیل بدلیل تسلط بر منابع نفتی خاورمیانه و تسلط بر زمین دست به چنین اقداماتی می زنند.

آیا آنها برای تسلط بر روسیه و چین دست به چنین اقداماتی می زنند.

آیا آنها به دلیل مباحث ایدئولوژیک نظیر برتر بودن قوم یهود و فراماسونری و همین حرفهایی که این رافعی پور می زنه دست به چنین اقداماتی می زنند.

من برای اینکه بتوانم بین مدل ذهنی روابط را تشخیص بدهم رفتم و به سخنرانی های رافعی پور گوش کردم البته فقط یک سخنرانی را فعلا وقت کردم گوش بدهم و آن هم درباره نقش ایرانیان در آخر الزمان صحبت می کرد و می گفت که نژاد پرستی ریشه شیطانی دارد و چنین و چنان.

من نمیدانم که چرا در این سخنرانی ها دائم می خوان این قوم یهود را ان نشان بدهند.همین آمریکا خیلی از لوازم الکترونیکی و لوازم خانگی را به کشورهای مختلف صادر می کند حتی آنهایی که تولید کشورهای دیگه نظیر کره و ژاپن و ... هستند باز تکنولوژی اصلی آن متعلق به آمریکااست.حتی وقتی سرباز خارجی در ارتشش استخدام می کند به او حقوق کافی می دهد . وقتی یک سرباز در جنگ می میرد یک سنسور تغییر دمای بدنش را ماهواره اطلاع می دهد و مرکز فرماندهی می فهمد که او مرده و بلافاصله حقوق و مزایای او را برای خانواده اش برقرار می کنند.و خیلی چیزهای دیگر که حتی میلیونها ایرانی هم در آنجا زندگی می کنند و البته پول مفت نمی گیند و خودشان هم انتظار ندارندکه پول مفت بگیرند و کار می کنند و از زندگی لذت می برند.و اگر ایران رها کند شاید خیلی دیگه از جوانان هم راغب به رفتن باشند.

اما در ایران چطور اینجا حتی حرمت آزادگان و جانبازان و شهدا را ندارند و فقط حکومت برای حفظ قدرت از آنها استفاده ابزاری می کند. چه فیلم ها و چه بامبولهایی سر مردم که درنمی آورند.در بخش ها ی مختلف فرهنگی آموزشی اقتصادی وظیفه عمومی دانشگاه شغل کار روی هر چیزی که انگشت بگذاری ریدن توی آن.

حالا با همه این اوصاف واقعاآن یهودی ها نباید به نژاد خودشون افتخار کنند؟

من وقتی دوران نوجوانی را پشت سر گذاشتم و جامعه ایران را بهتر درک کردم واقعا از رفتار و فرهنگ این مردم استفراغم گرفت.یعنی هر صفت زشتی که شما تصور کنی در این مردم می بینی حالا اگر در گذشته هم وجود نداشته الان در این دوره و زمانه شما خیلی خوب می بینی.

حکومتی که ادعای مدیریت جهان رو داره بلای به سر این مردم آورده که از زندگی سیر شدن و هرروز آرزوی مرگ می کنن.

من تصور می کنم با ایجاد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی موازی فقط بین مرد ایران تفرقه اندازی می کنه تا مردم را با هم دشمن کنه.سیستمی که اگر خبرش برسه که فردی در دشمنی با حکومت لجاجت می کنه ممکنه که او را توسط رابطها به طور نامحسوس عقیم کنند(البته این تصور منه). حکومتی که مشخصات مردمش را در اختیارز دستگاه اطلاعاتی روسیه و انگلیس قرار میده و آنها آن فرد را به صورت نامحسوس سربه نیست می کنند.

ای مردم بدبخت یک وقت می بینی ماشینت رو میدزدن. یک وقت می بینی کارت سوختت بیخودی سوخت حالا بدو دنبالش. هر ورز تو رسانه ها می گن فلان پول را خوردن و بردن .و مردم هم فقط نظاره گر هستند.

سخنی هم با آقای خامنه ای.

من انگشتر دست چپ شما را از تلویزیون دیده ام و فکر می کنم شما هم ادعای لاتی داشته باشید.ما هر الواتی که در دروه زمونه خودمون دیدیم وضعش به این صورت بود که هر چی پو ل و مال و منال پدرش براش گذاشته بود همه را خوردن و به باد دادن نه پس اندازی نه سرمایه گذاری نه تولیدی و هیچی و نه زیر ساختی فقط بگذره.

بعد آخرش که پولاشون تموم شدافتادن به افلاس. حتی به شغل های پست رو آوردند که پول در بیارن.شیره ای بودن شیره ای تر شدن. همه چیز رو فروختن. زن و بچه مشغول به کار شدن و دیگر هیچ.همون آدم هایی که یک وقتی کلی ثروت داشتن آخرش بدخت و ذلیلانه زندگی می کنند.

آقای خامنه ای من نگرانم که این ملت در آینده وقتی پول نفتمون تموم شد به افلاس بیفته اون وقت همین جنابعالی و عده ای دیگر که مدیریت بسیجی (یا همون مدیریت تخمی )را می پسندید به این ملت بگن که برید برای افغانستانیها و عراقی ها و آفریقایی ها عملگی کنید تا اموراتتان بگذره. زنان و فرزندانتان برید به ارو پاییها و آمریکاییها کون بدید  تا اموراتتان بگذره .و هرهر به ریش این ملت بخدید.

و در آخر کلام  من خیال می کنم که آمریکا کار درستی می کنه که ما رو محور شرارت میدونه ما شروریم. ما با آزادی و دموکراسی مخالفت می کنیم. ما بواسطه  سنت هامون با دموکراسی  و آزادی مخالفت می کنیم.ولی آن چیزی که باعث میشه تا نگران باشیم اینه که آمریکا بخواد با بمب و موشک این کشورها و در نهایت کشور ما رو از این وضعیت دربیاره . جنگ بمب و موشک برای خانوادهای ما نگران کننده است .هدف وسیله رو توجیه نمی کنه.

ما مردم ایران باید خودمون راه دموکراسی و آزادی را در کشورمون هموار کنیم. را ه سختی خواهد بود ولی از کشته شدن هزاران نفر بهتر خواهد بود. و اینجاست که من نظریه Hidden steps to democracy را مطرح می کنم. البته این نظریه مثل یک دانه زیر خاک است و افراد مختلف باید با رسیدگی به آن شرایط رشد و بالندگی را برای آن فراهم کنند.