پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

مدیریت پدرانه یا مدیریت علمی

جدیدا مسئولین کشور ما به پیروی از اساتید مدیریت می گویند مسئولین کشور ایران مدیریت پدرانه را اعمال می کنند.من این را چندین بار در اخبار خوانده ام.اما نکته ای که من می خواهم بگویم این است که مردم دگیر به حکومت به چشم پدر نخواهند نگریست حکومت هم اگر می خواهد مدیریت کند باید شیوه مدیریت علمی را در پیش بگیرد.کدام پدر شرایطی را برای خانواده اش بوجود می آورد که همه اعضای خانواده از او تنفر داشته باشند و دائم در نهان و آشکار فحش لعنت نثارش کنند.

السلام علیک یا رسول الله

در فاصله مبلاد پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد  صلی الله علیه و آله وسلم به روایت اهل شیعه و اهل سنت یک اتفاق در اروپا و در کشور فرانسه اتفاق افتاد وو آن هم یک حادثه تروریستی در فرانسه که به گفته رسانه ها دو نفر که اصالتا الجزایری بوده و متولد فرانسه هستند به دفتر یک نشریه طنز حمله کرده و چندین نفر را کشته اند.خوب این ظاهر قضیه اما آنچه من می خواهم تحلیل کنم این است که این ظاهرا یک اتفاق بوده ولی حقیقتا یک سناریو برای تخریب چهره مسلمانان آن هم در زمان سالروز میلادیامبر اسلام بوده است. احتمالا این یک سناریو توس طسرویس اطلاعاتی فرانسه و موساد طراحی شده است چون اسرائیلی ها در فرانسه خیلی نفوذ دارند. البته در آخر سناریو القائده یمن مسئولیت این حمله را پذیرفته ولی احتمالا القائده یمن با سرویس موساد ارتباط دارد. واین سناریو توسط انها طراحی و اجرا شده است. مردم عوام هم در اروپا و آمریکا و سایر کشورها هم فقط ظاهر را می بینند و مثل ما نیستند که احتمالات را هم در نظر بگیرند.خوب نکته بعدی نوشته من با مسئولین دستگاههای اطلاعاتی موساد و فرانسه است: 

ببینید اگر الان حضرت موسی (علیه السلام) یا حضرت عیسی (علیه السلام)الان در ایران بودند مردم ما به زیارت آنها می رفتند و به آنها احترام می گذاشتند.به صحبتها و نصیحتهای آنها گوش می کردند و خلاصه خیلی احترام می گذاشتند.این رفتار شما در باره پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله سلم)درست نیست. پیامبر اسلام انسان بزرگی بوده خوش اخلاق نیکوکار  به قول ما ایرانیها آدم باحال با صفا بامرام. شما اگر با حکومتهای کشورهای مسلمان مشکل دارید یا حتی با مردم انها مشکل دارید نباید با این سناریوها مردم دنیا را نسبت به پیامبر اسلام حضرت محمد بدبین کنید. حضرت محمد آدم خوبی بوده . این کار را نکنید.

راهشو یاد گرفتن!!!!

به نام خدا

اینکه مسؤلین کشور دائما در صحبتهایشان از آزادی و اهمیت آن،مطالبه حقوق مردم از حکومت توسط مردم و امثالهم دم بزنند و بلافاصله پس از آن دستگیریهای مختلف در اقشار مختلف به خاطر مطالبه خواسته هاشان از حکومت اتفاق بیفتد نوعی اسگل کردن مردم است و مردم می گویند اینها راهشو یاد گرفتن. 

بررسی وزن رای مردم در تحولات سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی کشور

به نام خدا 

یک سوال.چرا در کشور ایران به نظر می رسد وزن تاثیر گذاری رای مردم در تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی و ... به اندازه ای که انتظار وجود دارد نیست؟چرا به نظر می رسد وزن تاثیر گذاری نهادهای غیر انتخابی و کانون های قدرت و ثروت  (نظامی ،سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و...) در تحولات سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و...بیشتر است؟ 

چرا هنوز مشی تصمیم گیری در ایران به صورت کدخدا منشی ریش سفیدی حاج آقا بازی و امثالهم است؟ 

اصلا آیا می توان در انتخابات برای رای هر شهروند یک وزن در نظر گرفت و در نهایت در نتیجه انتخابات تاثیر داد؟ آیا برای وزن هر شهروند می توان شاخص هایی در نظر گرفت؟آیا اصلا این کار از نظر حقوق مدنی صحیح می باشد؟ 

به نظر می رسد در ایام انتخابات اتحادیه ها کانون ها انجمن ها نیروهای مسلح و سایر گروه ها هر کدام با کاندیدی رایزنی می کنند تا در زای پشتیبانی از او سرانجام از امتیازات بیشتری در ایام بعد از انتخاب شدن بهره ببرند. 

آیا می توان در کشور ایران اعتراضات را در شبکه مجازی به صورت قانونی و مجوز دار برگزار کرد؟ آیا در این مورد قانونی مصوب شده تا جلوی اشوبها ی خیابانی گرفته شود و حرف دل اصناف مختلف نیز بدون دردسر به گوش مسئولان ارشد کشور برسد؟ 

آیا وزات کشور می تواند در شبکه مجازی در این خصوص یک روش یا یک فرایند طراحی کند؟

آستانه تهدید برای امنیت

در طول روز درباره چیزهای زیادی تعاطی افکار دارم.در منزل و خارج از آن. وقتی  در ساعات بعد تیتر اخبار سایتهای اینترنتی را مرور می کنم یا به اتفاقات اطرافم دقت می کنم مشاهده می کنم که چرا همه چیز عجیب به نظر می رسه . می بینم حرفهای من و تفکرات من مورد بحث یا تجزیه و تحلیل قرار گرفته و کلا آنچه من به آن فکر می کنم یا نظر می دهم یا بحث می کنم درمحیط بازخورد دارد. به نظر می رسه زاغ سیاه من داره چوب می خوره.خیلی  ناراحت کننده است که وقتی یک فرد از نظر عقیده سیاسی در آستانه تهدید برای امنیت   قرار می گیرد از جنبه های مختلف شروع مراقبت قرار می گیرد. کنترل تلفن و تلفن همراه ،کنترل تبادل اطلاعات در فضای مجازی ،تعقیب و مراقبت فیزیکی، کنترل از طریق دوربین.و چقدر متحجرانه است که برای اینکه فردی رو تادیب کنند از جن گیر یا ساحر یا رمال استفاده کنند که آن فرد رو طلسم کنند یا برای او جن تسخیر کنند فقط برای اینکه او را تادیب کنند که مثلا به فلان چیز فکر کرده یا عقیده اش در مورد فلان مطلب فلان چیز بوده است. فروهر برای چی تحت مراقبت بود به نظر می رسه که او آستانه تهدید برای امنیت را رد کرده بود. در این حالت هر شهروندی از جامعه ایران باید مراقب افکار و صحبتهایش باشد چون اگر آستانه تهدید برای امنیت را رد کند تهدید مراقبت قرار می گیرد.یک شعار بود که می گفت آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه البته قصد من از این نوشتن این جمله  توهین نیست ،دارم تحلیل می کنم.به نظر می رسه در جامعه ایران این آستانه تهدید در سطح پایینی قرار داره یعنی متحجران به خیال اینکه از دین دفاع می کنند عقایدی را که بر خلاف عقاید مذهبی یا اصول فقهی یا حتی منافع آنها باشد تهدید برای امنیت قلمداد نموده و برای اینکه این تئوری ها به صورت هسته های قدرت در اجتماع تشکیل نشود و بتوانند آن را زودتر در نطفه خفه کنند تحت مراقبت قرار می دهند.حالا باز یک زمانی هست که همه مردم به صورت یک دست به اصول فقهی معتقد یا پایبند هستند قضیه متفاوت هست. اما وقتی مردم با گذشت زمان و تعاطی افکار عقایدشان به مسائل مذهبی و اصول فقهی مذهبی متفاوت می شود این آستانه تهدید و تحمل پایین با وضعیت روزمره مردم در تعارض و تناقض قرار می گیرد و دین اسلام به صورت یک اتو و حربه ای برای گیر دادن و رو اعصاب مردم رفتن تبدیل می شود. و کم کم نظریه دین افیون توده هاست نمایان تر می شود. آقایان این دینداری نیست تحجر است.آستانه تحمل دین بالاست.حکومت اسلامی نباید به گونه ای عمل کند که مردم بگویند اگر اسلام اینه ما اسلام نمی خواهیم. راستش شاید چهار تا آدم مذهبی بگویند جناب نویسنده در واقعیت هم همین هاست ولی حقیقت  وقتی شما وارد حکومت و ساختارهای حکومت می شوید آنقدر با افراد متحجر و متعصب منفی مواجه می شوید که باورتان نمی شود اینها واقعیت است.وقتی افراد تحت ریش و پشم در می آیند آستانه تحمل آنها پایین می آید و آستانه تهدید برای امنیت پایین می آید و اینها نهادینه می شود. پویایی در مملکت از بین می رود و ...