پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

دخترم لاک نزن قلبت رو مخزن عشق الهی کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیروز چهارشنبه در برنامه سمت خدا کارشناس برنامه مثلا داشت جوانان رو موعظه می کرد و از عشق الهی سخن می گفت و دائم اون رو ربط می داد به لاک زدن و آرایش کردن و امثالهم...

1-حاج آقا اولا شما یک کارشناس مازندرانی (از قیافت پیداست) که به بی ناموسی معروف هستند اومدی جوانان رو به عشق خدا دعوت می کنی حداقل یک آخوند ریش سفیدی که سنی ازش گذشته باید از این نصیحتها بکنه نه شما .

2-آمارتو دربارن معلوم میشه تو دوران مدرسه تنبل کلاس بودی بعد هیچ جا راهت نمیدادن رفتی حوزه علمیه بعد هم شمالی بودی (پاچه خوار) با آشنا رفتی شدی کارشناس صدا و سیما .

3-شما نباید با حرف هات دین رو در مقابل آزادی قرار بدی.این جملات شما مردم را نسبن به دین بدبین می کنه. شما فکر می کنی جوانان با شنیدن حرفهای شما عبرت می گیرن ؟نه ! اونها بهت می خندن میگن مرتیکه احمق چه مزخرفتی سرهم کی کنه. چهرتا آدم احمق تر از خودش هم حرفهاشو باور می کنن.مملکت افتاده دست یک مشت احمق.

لاک زدن یک جوان چه ربطی داره به اینکه عشق خدا وند رو نداشته باشه.رفتارهای جوانان ناشی از حس زیبایی دوستی آنهاست. ناشی از نیروی طراوت جوانی آنهاست.چرا شما با این حرفها سعی می کنی مردم رو بی دین کنی. به نظر من این حرفهای شما از جهالت و بی سوادی هست و عمدی نیست.متاسفانه حوزه های علمیه افتاده دست یک مشت آدم پلو خور که فقط پلو رو می شناسند. ادم هایی که از حداقل سواد هوش و دانش بهره مند هستند و راهشو یاد گرفتن که چطوری منفعت حفظ کنند.

من نمیدونم چرا نظام جمهوری اسلامی به جای اینکه یک حکومت نخبه گرا بشه تبدیل شده به یک حکومت پخمه گرا .

ادم های ساده لوحی که به راحتی بدون تجزیه و تحلیل حرفهای حکومت رو باور می کنن.حکومت رو برای خودشون مقدس می دونن و هرچی حکومت تو کون اونها می کنه به قول داستان میگن چرا نفر زیاد نمی کنی.

پادشاه لخت

روزی خیاطی نزد پادشاهی رفت و به او گفت: بنده حاضرم در قبال دریافت دستمزد و داشتن امکانات برای شما لباسی بدوزم که فقط حلال زادگان بتوانند آن را ببینند!!! و حرامزادگان از دیدن آن لباس بر تن شما ناتوان باشند! پادشاه پس از کمی تفکر رو به خیاط کرد و پیشنهاد او را پذیرفت اما شرط کرد که در صورت انجام ندادن یا جازدن در این کار شگفت آور او را به دست جلادان خواهد سپرد .خیاط پس از تقبل کردن این کار . قرار شد تا از فردا کارش را به مدت دو ماه شروع کند روزها از پی هم می گذشتند و به روز موعود نزدیکتر می شدند. یک روز صبح شاه به وزیرش گفت که به کارگاه خیاط برو و سراغی از لباس سفارش داده شده بگیر.وزیر به کارگاه رفت و در آنجا مشاهده نمود که تمامی اسباب و وسایل دوخت لباس و همچنین زیر دستان و شاگردان خیاط در حال کار هستند و اما اثری از لباس نیست!و در همان موقع وزیر به حرامزادگی اش پی برد اما برای حفظ آبرویش به کاخ رفت و بسیار از لباس شاه تعریف و تمجید نمود که شاه حیرت زده شد و در آن لحظه به دو چیز مرحبا گفت:

1. خیاط کار درست و ماهر

2.مادر وزیر که به هرکسی نداده!!!!

از شوخی که بگذریم بالاخره روز موعود فرا رسید و لباس را به کاخ شاه آوردند و تحویل او دادند. شاه اثری از لباس نمی دید خود را به آن راه زد و بسیار اظهار خشنودی از داشتن چنین لباسی کرد... و اما قرار شد تا فردا لباس را در میان جمع انبوه مردم بپوشد تا هم از کار خیاط قدردانی شود و هم مردم به حلال یا حرامزادگی خود پی ببرند(منظور از خاطرت ننشون. شاه به میدان شهر وارد شد و تمامی مردم او را بصورت لخت نظاره کردند اما از ترس آبرویشان جیک نزدند. اما ناگهان کودکی علی رغم تلاش های مادرش برای ساکت کردن او  بچه به صدا درامد و از لخت بودن شاه گفت. ناگهان همه به طرف او برگشتند و با هم یکصدا گفتند : آری پادشاه که لخت است! اما دیگر کار از کار گذشته بود چون خیاط در جشن شرکت نکرده . به همراه دستمزد خود در صد فرسخی شهر بود و از همه مهمتر آبروی پادشاه نیز میا مردم رفته بود!

نقدی بر نوشته (برگزیده بانک ملی)


 به صورت تصادفی متنی درباره زندگی شهید تندگویان خواندم.عین متن را برای شما خواننده عزیز هم گذاشتم تا بخوانید و در ادامه نظرم را درباره آن اورده ام:
[بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد.
 
جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود که ایشان به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد.
 
مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابان‌ها و یا پارک‌های لندن با یک دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی می‌کنم خودم را از مسیر دور کنم و به او نگاه نکنم‌ و بعد از خداوند درخواست می‌کنم مرا یاری دهد که بر نفس اماره‌ام مسلط شوم و طلب توفیق می‌کنم که حتی در عالم تصور و رویا هم به او نیندیشم. 
 

به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخر‌آمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم می‌خورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک  نیز خالی از دردسر نیست." ]
یکی از بستگان نزدیک من که با معدل بالا در رشته آمار در ازمون بانک اقتصاد نوین شرکت رکده بود در مصاحبه رد صلاحیت شد و همکلاسی دانشگاهی او با معدل پایین تر در مصاحبه قبول شد. ما هرچی در باره شاخص هایی که مد نظر بانک بوده بحث کردیم اخر به این نتیجه رسیدیم که چون این فامیل ما دختر چادری بوده رد صلاحیت شده.
فکر می کنید برای چی رد صلاحیت شده؟ خوب معلوه به نظر من بانک میگه من دنبال کسی میگردم که وقتی انواع و اقسام مشتری با فوکول و کراوات و شلوار جین و ساپورت و روسری تور و غیره به بانک مراجعه می کنن و می خوان در یک گفتگوی  صمیمانه با تحصیلدار درباره مسائل مالیشون صحبت کنن . خوب کسی که تعصبات مذهبی داره قطعا نمیتونه با مشتری ارتباط برقرار کنه وبرای بانک مشتری جذب کنه چون موقع برخورد با او ممکنه کلی سرخ و سفید بشه و به تته پته بیفته. شما می خوای استخدام شی برو تو بانک مهراقتصاد یا بانک قوامین یا بانک انصار یا بانک های دولتی تر.
یا حتی همین اقای دکتری که جدیدا در مصاحبه دانشگاه به دلیل اینکه صداش مثل صدای خانم ها است رد صلاحیت شده است. خوب اگه این آدم فردا در گزینش تایید بشه و استاد بشه اگه سر کلاس با چهار تا دانشجوی بی ادب و گوسفند و تخص مواجه بشه و مسخرش کنن دیگه هوش و حواسی برای تدریس براش نمیمونه . مطمئنا بعد از یک مدت روزی صد بار خوشو لعنت می کنه که چه خبطی مرتکب شده و یا حتی خودش گزینشو لعنت می کنه.
به نظر من به جای اعتزاض کردن اگه می رفت یک مقدار پول خرج می کرد و گلوشو عمل جراحی می کرد و تارهای صوتیشو تغییر میداد زودتر به نتیجه می رسید تا تحصن و اعتراض.
 در مورد شهید تندگویان هم خواستم بگم اون هیات گزینش کار خوبی کرده رد صلاحیتش کرده. چون ایشون با تعصبات مذهبیش ممکن بود در آینده مثلا تو انگلیس بره سر کلاس و استاد با لباس های خاص انگلیس بره سر کلاس و اونوقت شهید تند گویان معذب بشه و نتونه به صورت درست از کلاس ها و از محیط استفاده کنه.البته  خوب هوش و پشتکار افراد نخبه آنقدر بالا است که  این چیزها رو تحصیلشون آنقدر تاثیر نمیگذاره . به نظر من آن شهید کافی بود یکم سیاست به خرج میداد و تعصبات مذهبیش رو رو نمیکرد بعد وقتی تایید شد خودش حجب و حیا رو در هنگام تحصیل در انگلیس رعایت می کرد . به قول گفتنی بچه ساده بوده دیگه زود دستشو رو کرده.

مجتهدزاده در گفت و گو با «تابناک» تشریح کرد؛از تاثیر مصوبه سنا بر توافق جامع هسته ای تا علت لغو تحریم اس 300

اعضای کمیته روابط خارجی سنای آمریکا روز سه‌شنبه طرح موسوم به «قانون بازنگری بر توافقنامه هسته‌ای با ایران 2015» را با اجماع آرا به تصویب رساندند.این طرح را ابتدا باب کورکر رئیس کمیته روابط خارجی و رابرت منندز سناتور ارشد دموکرات مطرح کردند. نهایتا 21 سناتور به صورت مشترک به عنوان حامیان این طرح معرفی شدند.

به گزارش «تابناک»؛ در صورتی که این طرح در کنگره به تصویب نهایی برسد و آنطور که باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا اعلام آمادگی کرده، آن را به قانون تبدیل کند، کاخ سفید ملزم خواهد بود ظرف نهایتا «5 روز تقویمی پس از رسیدن به توافق مربوط به برنامه هسته‌ای ایران»، توافق را با تمام ضمایم آن به کمیته مربوطه و سران کنگره ارائه کند.

همچنین جان کری وزیر خارجه آمریکا باید گزارشی در خصوص مفاد توافق را به کنگره ارائه دهد. کاخ سفید باید به کنگره تضمین دهد که توافق به دست آمده با ایران، اهداف «منع اشاعه» آمریکا را محقق کرده و ضمنا وضعیت دفاعی و امنیتی این کشور را تضعیف نکند.

کاخ سفید باید تضمین کند که توافق به دست آمده، اجازه نمی‌دهد برنامه هسته‌ای ایران «برای اهداف نظامی هسته‌ای یا انفجارات هسته‌ای از جمله تحقیق یا توسعه هرگونه قطعه انفجاری هسته‌ای یا دیگر اهداف نظامی هسته‌ای» به کار گرفته شود.

اگرچه «اریک شولتز» معاون سخنگوی کاخ سفید در یک کنفرانس خبری روز چهارشنبه (دیروز) تصریح کرد که دولت اوباما تصریح می‌کند که هرگونه رأی‌گیری کنگره در خصوص توافق هسته‌ای ایران تنها در خصوص مسئله کاهش تحریم‌ها است و درباره خود توافق هسته‌ای نمی‌باشد.

در همین ارتباط دکتر پیروز مجتهدزاده در گفت و گو با تابناک به بررسی پیامدهای این مصوبه سنا پرداخته است.

آقای دکتر بر اساس قانون اساسی امریکا؛ قوه مقننه (کنگره) در سیاست خارجی امریکا چه تاثیری دارند؟

ایالات متحده مثل هر کشور دموکراتیک که به شیوه ریاستی اداره می شود، قوه مقننه (کنگره) می تواند در پروسه اجرای سیاست دخالت و تاثیر داشته باشد، اما در تصمیم گیری تاثیری ندارند. مجلس شورای اسلامی در کشورمان نیز همین گونه است. مثلا اگر دولت یک معاهده را امضا کند مجلس می تواند در تصویب آن نقش داشته باشد و آن را رد یا تایید کند.اختیارات کنگره در امریکا در آن حدی نیست که بتواند جلوی اجرای توافق میان ایران و 5+1 را بگیرد. کنگره برای اینکه در توافق احتمالی مانع و اشکال تراشی و یا اصلاحات لازم را اعمال کند نیاز به چنین مصوبه ای داشت. البته در همه دنیا سیاست خارجی مربوط به دولت ها است که آن را اتخاذ و اجرا می کنند. بنابراین کنگره نمی تواند به طور معمول توافق را وتو کنند اما می تواند در مورد آن بحث کند. این ها نشسته اند و تصویب کردند که ما حق وتو کردن نیز داریم.

کنگره چه چیزی را می خواهند وتو کنند؟

اینکه توافق امضا شود و دولت امریکا بدون اینکه به بحث کنگره بگذارد به اجرا دربیاورد؛ موضوعی است که کنگره نمی پذیرد. منظور از مصوبه اخیر سنا این است که در پروسه اجرای توافق، کنگره امریکا نیز مشارکت داشته باشد. در واقع راه را باز کردند که توافق را در کنگره بحث کنند و معمولا هم کنگره دست به وتو نمی زند. هدف اصلی کنگره بحث بر روی توافق و مجادله بر روی توافق با ایران می باشد. البته ین احتمال وجود دارد که اگر اختلاف ها زیاد باشد کنگره به وتو دست بزند.

در صورت وتوی توافق توسط کنگره به معنای مرگ توافق جامع خواهد بود؟

رئیس جمهور در مقابل کنگره از اختیاراتی برخوردار است که می تواند از آن استفاده کند. چیزی را که کنگره رد و وتو بکند، رئیس جمهور می تواند تصیم آنها را وتو بکند. این ها دست اندازهای حقوقی هست که می خواهند ایجاد کنند. این دست اندازها در تاریخ سیاسی امریکا موضوع کشمکش بین کاخ سفید و کنگره بوده و هست و همیشه خواهد بود. ما نمی توانیم از این موضوع این نتیجه را بگیرم که کار تمام شد و دیگر امکان توافق وجود ندارد.

آیا در مورد کشمکش میان دولت امریکا و کنگره سابقه تاریخی وجود دارد؟

هنگامی که دوره ریاست جمهوری کلینتون تمام شد؛ یک بحث حساسی در مورد دو تن از خطاکاران مالیاتی که کنگره این ها را محکوم و تبعید کرده بود به وجود آمد. دولت موافق این کار نبود برای اینکه دولت راه های دیگری را برای برخورد با این متخلفان متصور بود. رئیس جمهور امریکا تا روز اخر ریاست جمهوریش می تواند از اختیارات ویژه استفاده کند و تصمیم کنگره را رد کند. کیلینتون نیز در روز اخر ریاست جمهوریش این کار را کرد. در این باره هم اوباما شاید بخواهد این کار را بکند و در آخر بخواهد از اختیارات ویژه استفاده کند.

اگر دو سوم کنگره توافق با ایران را وتو کردند و رئیس جمهور دیگر نتوانست مصوبه کنگره را وتو کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

این هم بستگی به این دارد که وضعیت به چه صورتی رخ دهد. دو سوم رای آوردن در کنگره شدیدا محل تردید است و بعید است که چنین اجماعی به وجود بیاید. حتی در آخرین سخنرانی که نتانیاهو در کنگره انجام داد؛ خیلی از اعضای کنگره را از سیاست های لابی یهود جدا کرد.

چرا دولت اوباما تا کنون در موضع گیری ها از دخالت کنگره در توافق هسته ای با ایران انتقاد می کرد. این بار اعلام کرده است که اوباما با این مصوبه سنا موافق است؟

این گونه نیست. وقتی از کنگره صحبت می کنیم صحبت از لابی یهودی است. اوباما تا به حال با اسرائیل کج دار و مریز رفتار کرده است. گاهی اسرائیل را نادیده گرفته و یکجا به کنگره اجازه دخالت می دهد که کنگره را نیز در ادامه کار برای توافق همراه کند و به نحوی از فشار داخلی در داخل امریکا بکاهد.

نتانیاهو بعد از تفاهم لوزان اعلام کرد از آن چیزی که فکر می کرد هم این تفاهم بدتر است. در این شرایط کنگره می خواهد در این فرایند شرکت کند. اوباما هم برای اینکه شرایط داخلی امریکا را کنترل کند، می خواهد به این مصوبه تن دهد چرا که دخالت کنگره بعد از حصول توافق است. این مصوبه به معنای شکست دیپلماسی دولت امریکا نیست. اوباما همین سیاست کجدار و مریز را ادامه خواهد دهد تا بتواند این توافق را به سرانجام برساند. در واقع اوباما با این سیاست همه دولت های بعدی امریکا نیز ملزم می کند که این توافق را اجرا کنند.

آیا این مصوبه می تواند اجرای توافق را به تاخیر بیاندازد؟

این گونه نیست که این حرکت کنگره تاخیری در اجرای توافق ایجاد کند. در لوزان دیدید که به نحوی ژست توافق شکل گرفت، همین روسیه اعلام کرد که تحریم های اس 300 را لغو می کند. این اقدام روسیه برای این بود که بگوید من خودم پیش دستانه تحریم ها را لغو کردم. در حالی که روسیه بر اساس توافق جامع مجبور بود به زودی این قرارداد را اجرایی کند. این اقدام روسیه یک نیرنگ جدید است که سود اقتصادی خودشان را بهره برداری کنند.

در واقع مشخص است که حتی وانمود کردن توافق چه تاثیری ایجاد کرد . این در حالی است که هنوز راه زیادی برای توافق وجود دارد. دیدید که این ژست توافق چه تاثیری بر منطقه به خصوص جنگ یمن گذاشت و کشورهای ترکیه و پاکستان را از ائتلاف جدا کرد. به عبارت دیگر ما در اجرای توافق انتظار داریم با محدود کردن فرایند هسته ای خودمان طرف مقابل نیز تحریم ها را رفع کند. شما ببینید با اعلام ژست رسیدن به راه حل ها چگونه اروپایی ها و حتی روسیه نسبت به آینده دست پاچه شده اند.

ادامه نوشته موضوع قبلی

خلاصه بعضی افراد دینداری رو به شکلی که در تاپیک قبلی گفتم می شناسند.نمونه دیگه یکی از آشنایان خود من که خانمی هست هر وقت به مجلس ختم هیات عزاداری و امثالهم می خواد بره شاد هشت. کلی بگو بخند زنگ به این زنگ اون چه خبره کی می خواد بیاد و حسابی بشاش بودن از قیافش می ریزه حالا وقتی عروسی می خواد بره ناراحته دائم نق می زنه پرخاش می کنه گیر میده تازه اون هم عروسی های معمولی.وقتی کنترل تلویزیون دستش باشه به محض اینکه به برنامه ای برسه که توش جنازه باشه رنگ سیاه داشته باشه فیلم غمناکی باشه عزاداری باشه سریع رو همون کانال نگه می داره . حالا اگه تلویزیون در حال پخش یک برنامه شاد باشه یا آهنگ شاد بزنه سریع کنترل رو بر می داره کانال رو تغییر میده یا صداشو به شدت کم می کنه.تازه تلویزیون داخلی ایران ماهواره باشه که کلا خاموش میشه.

این افراد این کار رو دینداری می دونن.

حالا به همین آدم بگی در انتخابات به کی رای میدی میگه احمدی نژاد یا افرادی از این دست.خیال می کنن این نوع طرز تفکر دین حفظ می کنه.افرادی که یه عده ادم کم سواد و بعضا بی سواد رو دور خودشون جمع می کنن. افرادی که به خیال دینداری کشور رو به قهقرا می برن اقتصاد فرهنگ دانشگاه و همه ارکان کشور رو به ورطه نابودی می کشونن بواسطه نوع تفکراتشون .

اینها یکی مثل رحیم پور ازغدی رو متفکر دینی می دونن که همچین نظریه پردازی می کنه که یکی ندونه خیال می کنه الان مملکت رو بدستش بدی بهشت تحویلت میده ولی وای به اون روزی که مملکت رو به یک همچین افرادی بدی دوره مردم رو به جنگ میندازن مردم رو با هم دشمن می کنن. دنیا رو با مردم دشمن می کنن. یک گندی به مملکت می زنن که نمی دونی بعدش چطوری باید جمش کنی بعد ادعای دینداری هم کی کنن.این افراد از دین هیچ بویی نبردن.

از حرف اصلی دور نشم.داشتم اون آشنامون رو می گفتم. رفتار اون آشنای ما به خاطر دینداری نیست بلکه حاصل یک تربیت غلط از طرف پدر و مادر هست. جوانی که باید در عنفوان جوانی به دنبال شادی نشاط شور و عشق باشه دائم به دنبال سرکوب کردن غرائزی است که خداوند در وجودش قرار داده و خیال می کنه با این کارها داره دینداری می کنه.این افراد فقط با نقل قول کردن سعی می کنن خودشون رو شاد کنن.

وقتی به یک مجلس شادی می رن مثل افراد ننه مرده گوشه ای کز می کنن و دائم دعا می کنن مجلس زودتر تموم شه.بعد از اون وقتی به خونه هاشون میرن با نقل قول کردن خودشون رو شاد می کنن.فلانی اینجوری می رقصید.فلانی لباسش اینجوری بود.فلان آهنگ پخش میشد.فلانی موهاشو اینطوری پیچیده بود. تازه لعن و نفرین هم می کنن که اینها بی دین هستن.

اینها نوع برداشت از دین نتیجه تربیت اشتباه هست.کم رویی ترس عدم توانایی جسمی در برخورد با دیگران مشکلات اقتصادی و... دلیل اصلی این نوع رفتارها می باشد.

 اکثر افرادی که داعی دینداری انهم به طور افراطی در بستگان و اقوام نزدیک من را دارند افرادی کم سواد و بعضا بی سواد هستند. کسانی که دچار نوعی ضعف در اندیشیدن دارن و همیشه باید در مسائل مختلف تقلید کنند.همیشه باید گوش به دهن مسئولان حکومت باشند و ببینند که انها چه دیکته می کنند و آنها املا بنویسند.قدر ت تفکر و تعقل در آنها تعطیل است.چرا باید دین در جامعه ما بگونه ای تفسیر شود که نتیجه اش این باشد که همچین افرادی جذب دین شوند یعنی آمال و آرزوهای خود را در این نوع زندگی ببینند. ما باید مدل جدیدی از دینداری برای دوره زمانه خودمان ارائه دهیم .ببخشید که من دست و پا شکسته حرفهای خود را مطرح کردم ولی امیدوارم شما حرف من را فهمیده باشید.