پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

دروغ پردازی اتاق فکر امنیتی جمهوری اسلامی۳

حدود بیست سال مادر من توسط رابطهای امنیتی ایران در یک میهمانی چیزخور شد و دچار بیماری شد و تا دم مرگ رفت .چون خانواده ما در آن زمان یک خانواده بسیجی بودند و خیلی ها در فامیل و دیگران از ما متنفر بودند و کینه داشتند . امیدوارم منظورم رابفهمید یعنی اتاق فکر امنیتی برای  اینکه  به اهداف امنیت ملی خود برسد حاضر با ما که یک خانواده بسیجی بودیم یک همچین کاری بکند. چندین سال قبل شبیه همین بلا سر خود من آمد وقتی من از نظام خارج شدم خیلی ها حسادت می کردند  و اتاق فکر امنیتی  من را چیزخور کردند و من دچار بیماری شدم و تا دم مرگ رفتم . و هنوز که هنوزه احوالم  خوب نیست


قوانین نانوشته امنیت ملی ایران

در خانواده هایی که طرفدار حکومت جموری اسلامی هستند یکی از آنها باید توسط نیروهای امنیتی رژیم بطور نامحسوس از بین برود یا مجروح شود یا بیمار شود یا بیکار شود یا به هرنوعی دچار آسیب شود تا حس ترحم سایر دوستان و بستگان یا همکاران ضد انقلاب او نسبت به حکومت تحریک گردد

دروغ پردازی اتاق فکر امنیتی جمهوری اسلامی2

یکی از دروغ پردازیهایی که اتاق فکر امنیتی جمهوری اسلامی انجام می دهد این است که چهارتا آدم حزب الهی و بسیجی را در ویترین دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار دهد تا در افکار عمومی اینها را به عنوان اطلاعاتی و امنیتی جلوه دهد و در پشت صحنه افراد لائیک و لامذهب و افرادی که حتی یکبار در عمر خود در هیچ انتخابات و هیچ مراسم انقلابی شرکت نکرده اند و حتی سابقه دشنی با مردم را دارند یا اصلا ارق ایرانی ندارند یا با پول تطمیع می شوند را در داخل و خارج از کشور جهت اهداف خود بکارگیری و سازماندهی می کند..

جرقه ذهنی من در واپسین لحظات شب جمعه

من در ساعت 20:30 به اخبار تلویزیون گوش کردم و صحبتهای رییس جمهور محترم را درباره پس انداز در صندوق توسعه ملی شنیدم.من در همین لحظات شب جمعه و آغاز روز جمعه از آقا امام زمان می خواهم که به مردم ایران عنایت های خود را ادامه دهد چون حس کردم که رییس جمهور محترم دارند خالی می بندند و احتمالا هیچ پولی در کار نیست امیدوارم که اشتباه حدس زده باشم.اون کلمه صدا و سیما را هم برای رد گم کردن به زبان آوردند.

شما خیلی جلو هستید!

خدا نکنه یک مسئولی   یک جایی یک انتقادی از نظام می کنه . خبرش میرسه بالا.  اول  تلفن و پیامک هاشو کنترل می کنن. بعد خطوط اینترنت و آدرس هایی که جستجو کرده را چک می کنند. بعد اگه بیشتر بخوان اذیت کنن  خونه مجاور طرف را می خرن و  یکی شبیه به خودشو میارن در همسایگیش تا با او ارتباط برقرار کنه و آمار خودشو و زندگیشو به رده های بالا برسونه . باز اگه بخوان بیشتر کنجکاوی کنن کافیه طرف مثلا دختر دم بخت داشته باشه . یکی در نقش خواستگار می فرستن در خونش تا با دخترش ازدواج کنه و به زندگی او اشرف داشته باشه تا از درونیات خانواده اش هم مطلع باشند.و اگه نتوانند این کارها را بکنن و تا این حد از او خبردار بشوند  طرف را داخل زندان می اندازند. و خودشان را راحت می کنند.