پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

بررسی وزن رای مردم در تحولات سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی کشور

به نام خدا 

یک سوال.چرا در کشور ایران به نظر می رسد وزن تاثیر گذاری رای مردم در تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی فرهنگی و ... به اندازه ای که انتظار وجود دارد نیست؟چرا به نظر می رسد وزن تاثیر گذاری نهادهای غیر انتخابی و کانون های قدرت و ثروت  (نظامی ،سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و...) در تحولات سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی و...بیشتر است؟ 

چرا هنوز مشی تصمیم گیری در ایران به صورت کدخدا منشی ریش سفیدی حاج آقا بازی و امثالهم است؟ 

اصلا آیا می توان در انتخابات برای رای هر شهروند یک وزن در نظر گرفت و در نهایت در نتیجه انتخابات تاثیر داد؟ آیا برای وزن هر شهروند می توان شاخص هایی در نظر گرفت؟آیا اصلا این کار از نظر حقوق مدنی صحیح می باشد؟ 

به نظر می رسد در ایام انتخابات اتحادیه ها کانون ها انجمن ها نیروهای مسلح و سایر گروه ها هر کدام با کاندیدی رایزنی می کنند تا در زای پشتیبانی از او سرانجام از امتیازات بیشتری در ایام بعد از انتخاب شدن بهره ببرند. 

آیا می توان در کشور ایران اعتراضات را در شبکه مجازی به صورت قانونی و مجوز دار برگزار کرد؟ آیا در این مورد قانونی مصوب شده تا جلوی اشوبها ی خیابانی گرفته شود و حرف دل اصناف مختلف نیز بدون دردسر به گوش مسئولان ارشد کشور برسد؟ 

آیا وزات کشور می تواند در شبکه مجازی در این خصوص یک روش یا یک فرایند طراحی کند؟

آستانه تهدید برای امنیت

در طول روز درباره چیزهای زیادی تعاطی افکار دارم.در منزل و خارج از آن. وقتی  در ساعات بعد تیتر اخبار سایتهای اینترنتی را مرور می کنم یا به اتفاقات اطرافم دقت می کنم مشاهده می کنم که چرا همه چیز عجیب به نظر می رسه . می بینم حرفهای من و تفکرات من مورد بحث یا تجزیه و تحلیل قرار گرفته و کلا آنچه من به آن فکر می کنم یا نظر می دهم یا بحث می کنم درمحیط بازخورد دارد. به نظر می رسه زاغ سیاه من داره چوب می خوره.خیلی  ناراحت کننده است که وقتی یک فرد از نظر عقیده سیاسی در آستانه تهدید برای امنیت   قرار می گیرد از جنبه های مختلف شروع مراقبت قرار می گیرد. کنترل تلفن و تلفن همراه ،کنترل تبادل اطلاعات در فضای مجازی ،تعقیب و مراقبت فیزیکی، کنترل از طریق دوربین.و چقدر متحجرانه است که برای اینکه فردی رو تادیب کنند از جن گیر یا ساحر یا رمال استفاده کنند که آن فرد رو طلسم کنند یا برای او جن تسخیر کنند فقط برای اینکه او را تادیب کنند که مثلا به فلان چیز فکر کرده یا عقیده اش در مورد فلان مطلب فلان چیز بوده است. فروهر برای چی تحت مراقبت بود به نظر می رسه که او آستانه تهدید برای امنیت را رد کرده بود. در این حالت هر شهروندی از جامعه ایران باید مراقب افکار و صحبتهایش باشد چون اگر آستانه تهدید برای امنیت را رد کند تهدید مراقبت قرار می گیرد.یک شعار بود که می گفت آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه البته قصد من از این نوشتن این جمله  توهین نیست ،دارم تحلیل می کنم.به نظر می رسه در جامعه ایران این آستانه تهدید در سطح پایینی قرار داره یعنی متحجران به خیال اینکه از دین دفاع می کنند عقایدی را که بر خلاف عقاید مذهبی یا اصول فقهی یا حتی منافع آنها باشد تهدید برای امنیت قلمداد نموده و برای اینکه این تئوری ها به صورت هسته های قدرت در اجتماع تشکیل نشود و بتوانند آن را زودتر در نطفه خفه کنند تحت مراقبت قرار می دهند.حالا باز یک زمانی هست که همه مردم به صورت یک دست به اصول فقهی معتقد یا پایبند هستند قضیه متفاوت هست. اما وقتی مردم با گذشت زمان و تعاطی افکار عقایدشان به مسائل مذهبی و اصول فقهی مذهبی متفاوت می شود این آستانه تهدید و تحمل پایین با وضعیت روزمره مردم در تعارض و تناقض قرار می گیرد و دین اسلام به صورت یک اتو و حربه ای برای گیر دادن و رو اعصاب مردم رفتن تبدیل می شود. و کم کم نظریه دین افیون توده هاست نمایان تر می شود. آقایان این دینداری نیست تحجر است.آستانه تحمل دین بالاست.حکومت اسلامی نباید به گونه ای عمل کند که مردم بگویند اگر اسلام اینه ما اسلام نمی خواهیم. راستش شاید چهار تا آدم مذهبی بگویند جناب نویسنده در واقعیت هم همین هاست ولی حقیقت  وقتی شما وارد حکومت و ساختارهای حکومت می شوید آنقدر با افراد متحجر و متعصب منفی مواجه می شوید که باورتان نمی شود اینها واقعیت است.وقتی افراد تحت ریش و پشم در می آیند آستانه تحمل آنها پایین می آید و آستانه تهدید برای امنیت پایین می آید و اینها نهادینه می شود. پویایی در مملکت از بین می رود و ...

برداشت دیگری از جامعه جهانی

به نام خدا

در دوره جدید  به نظر می رسد عبارت جامعه جهانی مفاهیم و مطالبی خاص را در ذهن می اندازد. وقتی جهان در را قالب جامعه تعریف می کنیم  آنها را در برابر یکدیگر دارای حقوق می دانیم و همچنین آنها را در برابر یکدیگر صاحب تکلیف می دانیم.ایا در این زمانه نفت فقط متعلق به کشورهایی است که سرزمین آنها روی نفت قرار دارد و می توانند روی آن چاه بزنند. آیا گاز منابع طبیعی و سایر منابع فقط متعلق به کشورهایی است که  منابع  در او قرار دارند.مثلا آیا مردم چین  که در نقطه ای دیگر زندگی می کنند هیچ حقی نسبت به نفت خاورمیانه یا آمریکا ندارند؟ خیلی جالب بود اگر دولتمردان سیاستمداران و سرویس های اطلاعاتی کشورهای دنیا شرایط را به گونه ای می نمودند که جامعه جهانی در جهت رفاه و معیشت هم افزایی داشته باشند  یعنی هر کدام بتوانند زمینه بهبود زندگی را هم برای خود و هم برای مردم سایر کشورهای دنیا فراهم کنند اوضاع بهتر از این میشد.ایران الان پول تو جیب ترکیه عربستان عراق و خیلی از کشورها می کنه. البته اونها هم این پول را باید خرج مردمشان کنند.ولی آیا عربستان به این موضوع فکر می کنه که چطور پول تو جیب ایران کنه. آیا ترکیه فکر می کنه که چطور پول تو جیب ایران کنه یا حتی روسیه.و بقیه کشورها.

سگی بگذار ما هم مردمانیم.

شعبده بازی

یک شعبده باز وقتی در حال صحبت کردن هست یا وقتی با دستاش داره سمتی رو نشون میده در واقع می خواد فکر و تمرکز بیننده رو گمراه کنه تا از این طریق بتواند اون کار اصلی که می خواد انجام بده . ظاهرا زندگی کردن در ایران مثل نگاه کردن به همون شعبده باز هست یعنی همیشه باید مراقب باشی کلاه سرت نره.

به نام خدا

وقتی یک حکومت با تکنیک های مختلف مدیریتی بخواهد مردم را در راه و مسیری قرار بدهد که خواست خودش است خود این مسئله می شود نفی آزادی.حالا درست است گاها در بعضی مسائل ضرورت ایجاب می کند که حکومت از تکنیکهای مدیریتی برای حل مسئله ای استفاده کند اما اگر این به صورت فراگیر درآید و به ابزاری برای حفظ قدرت تبدیل شود کم کم جامعه دچار سکون و  رخوت می شود چون این تصور در اقشار مختلف پدید می آید که مملکت پویا است ولی بعدا متوجه مشوی که شما آنچه عمل کرده ای یا آنچه رای داده اییا آنچه بیان کرده ای یا نوشته ای همه دقیقا آنچیزی بوده است که خواست حکومت بوده است.آزادی یعنی حق حاکمیت بر سرنوشت خویشتن و این یک شوخی نیست.یعنی هر انسانی خودش حق دارد سرنوشتش را رقم بزند. خودش حق دارد برای خودش و کشورش تصمیم بگیرد.انسان با دنیای پیرامون خود تبادل اطلاعات و تعاطی افکار می کند ممکن است یک فرد دچار اشتباه بشود اما عقل جمعی خیلی کم اشتباه می کند.