پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

آستانه تهدید برای امنیت

در طول روز درباره چیزهای زیادی تعاطی افکار دارم.در منزل و خارج از آن. وقتی  در ساعات بعد تیتر اخبار سایتهای اینترنتی را مرور می کنم یا به اتفاقات اطرافم دقت می کنم مشاهده می کنم که چرا همه چیز عجیب به نظر می رسه . می بینم حرفهای من و تفکرات من مورد بحث یا تجزیه و تحلیل قرار گرفته و کلا آنچه من به آن فکر می کنم یا نظر می دهم یا بحث می کنم درمحیط بازخورد دارد. به نظر می رسه زاغ سیاه من داره چوب می خوره.خیلی  ناراحت کننده است که وقتی یک فرد از نظر عقیده سیاسی در آستانه تهدید برای امنیت   قرار می گیرد از جنبه های مختلف شروع مراقبت قرار می گیرد. کنترل تلفن و تلفن همراه ،کنترل تبادل اطلاعات در فضای مجازی ،تعقیب و مراقبت فیزیکی، کنترل از طریق دوربین.و چقدر متحجرانه است که برای اینکه فردی رو تادیب کنند از جن گیر یا ساحر یا رمال استفاده کنند که آن فرد رو طلسم کنند یا برای او جن تسخیر کنند فقط برای اینکه او را تادیب کنند که مثلا به فلان چیز فکر کرده یا عقیده اش در مورد فلان مطلب فلان چیز بوده است. فروهر برای چی تحت مراقبت بود به نظر می رسه که او آستانه تهدید برای امنیت را رد کرده بود. در این حالت هر شهروندی از جامعه ایران باید مراقب افکار و صحبتهایش باشد چون اگر آستانه تهدید برای امنیت را رد کند تهدید مراقبت قرار می گیرد.یک شعار بود که می گفت آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه البته قصد من از این نوشتن این جمله  توهین نیست ،دارم تحلیل می کنم.به نظر می رسه در جامعه ایران این آستانه تهدید در سطح پایینی قرار داره یعنی متحجران به خیال اینکه از دین دفاع می کنند عقایدی را که بر خلاف عقاید مذهبی یا اصول فقهی یا حتی منافع آنها باشد تهدید برای امنیت قلمداد نموده و برای اینکه این تئوری ها به صورت هسته های قدرت در اجتماع تشکیل نشود و بتوانند آن را زودتر در نطفه خفه کنند تحت مراقبت قرار می دهند.حالا باز یک زمانی هست که همه مردم به صورت یک دست به اصول فقهی معتقد یا پایبند هستند قضیه متفاوت هست. اما وقتی مردم با گذشت زمان و تعاطی افکار عقایدشان به مسائل مذهبی و اصول فقهی مذهبی متفاوت می شود این آستانه تهدید و تحمل پایین با وضعیت روزمره مردم در تعارض و تناقض قرار می گیرد و دین اسلام به صورت یک اتو و حربه ای برای گیر دادن و رو اعصاب مردم رفتن تبدیل می شود. و کم کم نظریه دین افیون توده هاست نمایان تر می شود. آقایان این دینداری نیست تحجر است.آستانه تحمل دین بالاست.حکومت اسلامی نباید به گونه ای عمل کند که مردم بگویند اگر اسلام اینه ما اسلام نمی خواهیم. راستش شاید چهار تا آدم مذهبی بگویند جناب نویسنده در واقعیت هم همین هاست ولی حقیقت  وقتی شما وارد حکومت و ساختارهای حکومت می شوید آنقدر با افراد متحجر و متعصب منفی مواجه می شوید که باورتان نمی شود اینها واقعیت است.وقتی افراد تحت ریش و پشم در می آیند آستانه تحمل آنها پایین می آید و آستانه تهدید برای امنیت پایین می آید و اینها نهادینه می شود. پویایی در مملکت از بین می رود و ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.