پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

عبرت از روزگار

برادرم بعد از سالها  تازه متوجه شده بود که علت اینکه سر کلاس درس ها را یاد نمی گرفت و بعد هم در دوران دانشجویی در کلاس درس را متوجه نمیشد این بوده که چشمهاش از یک دوره ای به بعد  در انتهای نوجوانی و ابتدای جوانی ضعیف شده و با مراجعه به چشم پزشک برایش عینک تجویز کردند و بعد بیناییش بهتر شد. خودش هم باورش نمیشد که چشمهاش ضعیف باشه.  و تازه می گفت که در دوران دبیرستان نمیتوانسته تخته سیاه را درست بخوانه و بعضی ها را میخوانده و بعضی مطالب را درست نمیدیده و لی کسی بهش تذکر نداده که ممکنه چشمهات ضعیف باشه و باید به دکتر مراجعه کنه.و نتیجه اش این شده که درسش ضعیف شده و نمراتش هم به مرور ک شده است. 

خود من تا همین چند ماه پیش وقتی به تلویزیون نگاه می کردم چشمهامکمی تنگ میشد. من واقعا قکر نمی کردم که این موضوع به چشمهام ربطی داشته باشه ولی یک بار پدرم این موضوع را به من تذکر داد و من به چشم پزشک مراجعه کردم وگفت نزدیک بین چشمت ضعیف شده و برای من عینک نزدیک بین تجویز کرد و الان با زدن عینک تصویر را خیلی خوب می بینم.

الان همکارم بعد از مدتها برای انجام آزمایشات شغلی به طب کار مراجعه کرده و بهش گفتند که قلبت مشکل داره و باید فورا عمل بشی. خوب اگه زودتر این قضیه را جدی گرفته بودو به دکتر مراجعه کرده بود شاید این بیماری برای او اتفاق نمی افتاد یا حاد نمی شد. خلاصه انجام معاینات دوره ای از دوران کودکی و نوجوانی  مهم است یا لااقل نباید هیچ علائمی را دست کم گرفت. به قول ضرب المثل که می گوید: 

هر بیشه گمان مبر که خالیست     شاید که پلنگ خفته باشد


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.