پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

نقدی بر کتاب سه گونه اسلام شهید دکتر ایت اله بهشتی

من در مسافرت شمال کتاب سه گونه اسلام دکتر سیدمحمد بهشتی کتاب برگرفته از صحبتهای دکتر ات اله بهشتی بوده است را مطالعه کردم. خلاصه ای از آن به شرح زیر است:

یک نهضت مسلکی ه دارای راه هدف مسلک ایده و جهان بینی و ایدئولوژی است به محض اینکه آغاز می شود گروه هایی به آن روی می آورند:

1-جستجوگران راستین حق جوی حق پیوی که دلشان در عشق حق می تپد.

2-یک عده مردم ناراضی از وضع موجود

3-افرادی پیدا می شوند که در وضع موجود بیش از نارضایتی ،یک گمشده دارند.مخصوصا جاه طلب هایی که در شرایط موجود فرصتی برای رشد و ترقی و رسیدن به مقام دلخواه پیدا نکرده اند .

4-فرصت طلبان یا آپورتونیستها کسانی که به اندازه گروه سوم نیز حاضر نیستند تن به خطر بدهند.

5-گروه پنجم که بیشتر مردم از این قبیله اند کسانی هستند که اصولا کاری به این کارها ندارند.پیروان مذهب زندگی آرام.

من وقتی نوشته های این کتاب و کتابهای دیگر روحانیون انقلابی سال 57 مثل ایت اله رفسنجانی خامنه ای باهنر مطهری و دیگران را خواندم متوجه شدم که اینها آنچه که از اسلام و نهضت اسلامی برداشت می کنند با آن چیزی که به نام دموکراسی یا جامعه مدنی خوانده می شود تفاوت دارد و شاید علت خیلی از مشکلات جامعه مروز ایران در همین نوع نگاه و برداشت از نهضت اسلامی است.

اینکه شما برای اینکه افراد را در دستگاه دولت اسلامی یا حکومت اسلامی بیاورید دنبال فیلتر کردن باشید و دنبال مسلمان راستین بگردید  کار راخیلی سخت می کند.چون حکومت باید مثل یک مجموعه مرجع (ریاضیات) باید باشد و بتواند افراد و اندیش های مختلف را در خود جای دهد.با این نوع تفکر کم کم  کرامت انسانی از بین می رود و حکومت می گوید هر کس من را قبول داشت بهش پرو بال می دهم و هر کس من را قبول نداشت هرررررری. برای گروه پنجم هم که مردم عادی هستند دولت اسلامی مجبور می شو د به سیاست متوسل شود و هر روز یک فیلمی سرشان درآور د تا مشغول باشند و برای دولت اسلامی شاخ نشوند.

گروه های دوم و سوم و چهارم هم که باید حذف شوند چون برای دولت اسلامی خطر ساز خواهند بود. افرای مثل بازرگان و سحابی و غیره ذالک که همون اول کار کلکشون را کندند.

با این نوع تفکر کم کم اخلاق زیر پا گذاشته می شود و فضا ی سیاسی کم کم به لات بازی تبدیل می شود که هرکسی بیشتر ژاچه خواری حکومت را بکند به موقعیت بهتری دست می یابد. و فضای مدیریتی کشور به شکل توهین آمیزی تغییر می کند.

دوستان حالا اگر از رقابتی که بین کشورهای دنیا در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وجود دارد که دولتمردان اسلامی از آن به دشمنی و استکبار تعبیر می کنند صرفنظر کنیم فضای مدیریت در ایران بسیار خارج از اخلاق است. و نوعی گردن کلفتی در ان دیده می شود خوب وقتی از رده های بالای اینطور عمل شود تا پایین به همین شکل مدیریت می شود .

واقعا شمادر هر گوشه نگاه می کنید این نوع مدیریت اقتدارگرایانه را می بینید .وقتی پای امنیت حکومت وسط است بودجه باز است و فراوان وقتی پای گرفتاری و مشکلات مردم درمیان است کسی به کسی نیست . هرکسی مه بیاید و بمالد در مردم ،تاج پادشاهی را روی سرش می گذارند و هرکس که بیاید و  و برای مردم زحمت بکشد آخر سر کسی آب دهان هم کف دستش نمی گذارد . اینها همه نشات گرفته از این تئوری های اول انقلاب آقایان است که اولش تساهل و تسامح است ولی بعدش که پای قدرت در میان است دیگر کسی کسی را نمی شناسد.