پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره
پیرامون

پیرامون

نوشته های من از مسائل روزمره

رنج نامه قسمت ششم

خلاصه  عدم پشتیبانی خانواده -دشمنی فامیل و بستگان -بروز اندک اندک اختلالات اعصاب و روان  -عدم ورزش و عدم رشد جسمی  به اندازه کافی  و کوچک ماندن جثه -دشمنی همسایه و اهالی محل -احساساتی بودن و عدم نگاه منطقی به مسائل - سادگی  یا ساده لوحی بیش از اندازه - داشتن فوبیای اجتماعی - همه و همه دست به دست هم داد و از من یک انسان ضعیف  با روحیه ضعیف ساخت و با اینکه به نسبت از هوش و استعداد برخوردار بودم نتوانستم به درستی از آن استفاده نمایم یا بتوانم به درجات موفقیت بیشتر در زندگی اجتماعی برسم .و دائما  حسرت روزهای گذشته را بخورم که ای کاش میتوانستم موفق تر باشم.در اینجا یاد داستان آن شتر دزدی رسیدم که پای چوبه شلاق خواست تا مادرش را ببوسد ولی زبان مادرش را گاز گرفت و گفت اگر مادرم مرا به تخم مرغ دزدی تشویق نمیکرد من امروز شتردزد نمیشدم.

من نیز باید  یقه پدرم را میگرفتم و از او انتقاد میکردم که چرا پای مرا به مسجد و نهادهای انقلابی باز کرد .

ما ایرانیها معمولا از دولتهایمان خیلی انتقاد می کنیم مخصوصا شهر نشین ها. چرا که فکر می کنیم حقمان بیشتر از این حرفها بوده است.

اگر بخواهیم واقع بینانه برخورد کنیم باید بگویم که دولتها چه در قبل از انقلاب 57 و چه بعد از آن همواره به فکر عموم مردم بوده اند چرا که اگر نبودند پس این همه تیمسار و سرهنگ فوق العاده نخبه و با سواد که اکثرا روستازاده بودند یا این دکتر و مهندس که اکثرا روستازاده بوده اند و قبل و بعد از انقلاب به مردم خدمت کردند از کجا آمدن؟ این همه ساختمان های قدیمی یا کارخانجات که هستند از کجا آمدند؟

یا در دورا ن رژیم جمهوری اسلامی  این جوانان  دانشجو یا فارغ التحصیل پزشکی یا مهندسی یا نیروهای مسلح از روستا و شهرستان ها از کجا آمدند؟

دولتها همواره تلاش می کنند تا در حد منابع و محدودیتهایی که حکومتها برایشان ایجاد می کنند به مردم خدمت رسانی بکنند.منتها همانطور که گفتم  در چهارچوب محدودیتهاییکه حکومت برایشان ایجاد می کند. مثلا در زمان نظام شاهنشاهی  سیاستهای کلی نظام را شاه تعییین میکرد. اینکه با کدام کشورها و به چه صورت رابطه داشت.در زمان رژیم جمهوری اسلامی رهبر جمهوری اسلامی این سیاستهای کلی را تعیین می کند البته الان اصل حرفم درباره بد و خوب بودن این سیاستها نیست.

مثلا ما سال 67-68  تازه مدرسه می رفتیم که  به ما لوازم التحریر می دادند  مداد پاک کن تراش و دفتر  و این قضیه تا آخر دهه هفتاد بود و بعد از جنگ که وضع مملکت بدتر شد کم کم این توزیع لووازم التحریر متوقف شد.یا در دوران بالاتر در مدرسه ما که نمونه دولتی بود از بهترین معلم های منطقه استفاده می کردند . یا به ما ناهار میدادند یا هر دو ماه یک بار سینما میبردند.(مجانی ) تابستانها اردو می بردند به شهر های زیارتی یا سیاحتی(مجانی یا با هزینه اندک)  برنامه بازدید از کارخانجات و اماکن مختلف (رایگان)داشیم و خیلی متنوع بود ولی کم کم با خراب شدن وضع اقتصادی مملکت این کارها متوقف شد.بیشتر مدارس پولی شد دانشگاهها پولی شد و بیکاری افزایش پیدا کرد پول ملی بی ارزش شد و در نهایت رسیدیم به اینجا که هستیم.

خوب اصل حرف من در این هست که دولت برای اینجانب در حد امکاناتی که در توانش بوده خدمت رسانی کرده و مایه گذاشته البته همانطور که باز تکرار می کنم د رچارچوب سیاستهای کلان حکومت.

حال اگر من نوعی به دلیل ضعف روحی روانی یا جسمی نتوانستم از فرصتهایم به درستی استفاده کنم دیگه این را نباید گردن دولت بیندازم.

لکن انتقادی که من می توانم به دولت داشته باشم در مدل امنیتی است که رژیم اجرا می کند. اگر بخواهم صورت مسئله را به درستی طرح کنم باید بگویم  این درست نیست که عوامل نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی حکومت صرفا برای حفظ قدرت افراد یا گروههای خاص و منافع انها یا برای حفظ یک قدرت نامشروع و چیزهایی شبیه به این در سیستم دولت  دست برده و اعمال نفوذ کنند.این از اساس به دموکراسی و کرامت انسانی شهروندان ضرر می زند و فرایند حرکت جامع هرا از مسیر عادی خود خارج نموده و مردم را دچار ناهنجاری اخلاقی رفتاری سیاسی و ... می کند.در این خصوص مثال زیاد و حرف برای گفتن زیاد است.لکن صرفا من در این مقال به این مقدار بسنده می کنم.این مسئله نه تنها به نهادهای دولتی محدود نمی شود بلکه در قوه قضائیه انواع بنیادها ی مسکن -مستضعفان و ...  دانشگاه آزاد - شهرداریها - .. و بسیاری از نهادهای دیگر مصداق پیدا می کند. بعضی وقتها آنقدر این نهادها مورد دستکاری و سوء استفاده افراد حکومتی قرار می گیرد که شما پیش خودت تصور می کنی با یک مشت حرامزاده طرف هستی. با کسانی طرف هستی که تنها دو عنصر پول و قدرت برایشان ارزشمند است و هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد.

بنابراین دموکراسی و اهمیت دادن به رای مردم خود به خود در تسویه اینگونه آدم ها و پاکسازی انها از نهاد حکومت کمک می کند. و مردم در نهایت در رفاه و آرامش بیشتری زندگی می کنند.اگر عده ای افراد حکومتی جهت بد بین کردن مردم به مسئله انتخابات و انتخابگری  بخواهند دموکراسی را تضعیف کنند این یک ظلم بزرگ به مردم این مملکت می باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.